در چند سال اخير پديده حقاختراع (Patent) ارج و قرب مثالزدني يافته و روزي چند خبر درباره خريد و فروش و دعاوي شركتها روي ثبتاختراعها منتشر ميشود. خريد و فروش ثبتاختراع به طوررسمی به يك تجارت و كسبوكار تبديل شده است. شركتهاي بزرگي مانند گوگل شركتهاي كوچكتر و رو به ورشكستگي را ميخرند و با تصاحب محصولات و مجوزها و ثبتاختراعهايشان، سعي ميكنند شركتهاي ديگري كه از اين ثبتاختراعها عدول كرده و حق مالكيتشان را رعايت نكردهاند، شكايت كنند. بعد آن شركت ضعيفتر بايد حق مالكيت اين ثبتاختراعها را بپردازد يا اقدام به خريد آنها به چندين برابر قيمت کند. آنقدر در اين بازار پول خوابيده است كه برخي اوقات چندين شركت پشت پرده با يكديگر تباني كرده و يكي فروشنده و ديگري خريدار ميشود يا بر عليه هم شكايت ميكنند تا شركت ثالت را به دام بياندازند يا وسوسه كنند و كلي پول صاحب شوند.
گاهي اوقات هم ثبتاختراعهاي يك شركت بيشتر از سهام يا محصولات و فناوريهايش ارزش مييابد. خريد موتورولا توسط گوگل يا نوكيا توسط مايكروسافت يا لينكسيس توسط بلكين را بايد در اين گروه طبقهبندي كرد. خلاصه، بازار سياه ثبتاختراع براي خودش داستانهاي جذابي دارد.
با گفتن اين مقدمه ميخواهم به سراغ شركت سيسكو بروم و اتفاقي كه برايش در يك هفته افتاد. سيسكو طي يك هفته با سه چالش ثبت اختراعي روبهرو شد كه توانست آنها را حلوفصل كند. چالش اول گوگل بود. برخي از اختراعات ثبت شده و مالكيت فناوريها و محصولات و ابتكارهايي كه سيسكو در راهكارها و محصولاتش استفاده كرده بود، متعلق به شركت گوگل بود. سيسكو قبل از اينكه كار به دعوا و شكايت بكشد با گوگل توافق كرد و جزء فهرست شركتهايي قرار گرفت كه ميتواند از اين اختراعها استفاده كند؛ البته تا ده سال.
چالش بعدي سيسكو تعامل با شركت سامسونگ بود. ساسونگ نيز با سيسكو روي برخي اختراعات ثبت شده توافق كرد و اينگونه خیال شركت سيسكو راحت شد. چالش سوم کنار آمدن سيسكو با شركت Innovatio IP بود. اين شركت در حوزه شبكههاي راديويي و وايفاي اختراعهای ثبت شدهای دارد كه سيسكو بدون اجازه از آنها استفاده كرده است. اين شركت با دريافت 13 ميليون دلار رضايت داد سيسكو از اين اختراعها استفاده كند. هر سه اين حلوفصلهاي ثبتاختراعي براي سيسكو در يك هفته رخ داد. گويا وكلاي اين شركت با رصد كردن بازار و آينده حس كردند ممكن است از جانب ثبتاختراعهاي رعايت نشده به مشكل بربخورند؛ بنابراين، زود دست به كار شده و با شركتهاي طرف مقابل به توافق رسيدند.
وقتي كه داشتم اين خبرها را ميخواندم و دلايل تکاپوی این روزها سيسكو را تجزيه و تحليل ميكردم به يك نكته جالب ديگر هم برخوردم. سيسكو طي سالهاي 2012 و 2013 وقتي بازار SDN حسابي گرم شد و همه شركتهاي شبكهاي دم از SDN زدند، به سرعت دست به كار شد و چندين و چند شركت استارتآپ SDN را خريد؛ استارتآپهايي كه دو الي سه سالي بود داشتند روي محصولات و فناوريهاي SDN كار ميكردند. در آن زمان برايم سؤال بود كه شركت بزرگی مانند سيسكو با آن محصولات و راهكارهاي قدرتمندش چه نيازي به خريد شركتهاي استارتآپي دارد كه كلاً به تعداد انگشت دست كارمند دارند و فقط روي يك سوئيچ قابل برنامهريزي يا يك پروتكل ساده شبكه متمركز شدهاند. احتمالاً سيسكو بيشتر از اين كه به فناوري يا محصول و سابقه و نيروي متخصص اين شركتها نياز داشته، به اختراعهاي ثبت شده آنها نياز دارد چون به خوبي از آينده بازار مطلع است و ميداند اگر بيگدار به آب بزند و بدون برنامه شروع به توسعه محصولات مبتني بر SDN کند؛ بعد از چند سال گرفتار شكايتهاي ثبتاختراعي خواهد شد. حتي با وجودي كه سيسكو اين شركتها را خريده است و با پيشگامان SDN مانند وياموير و بيگسوييچنتوركز همكاريها و مشاركتهايي دارد اما باز هم پيشبيني ميشود وكلاي آن بايد در بازار راه بيفتند و براي متقاعد ساختن چند شركت بزرگ دست به جيب شوند. SDN حوزهاي است كه هنوز به بار ننشسته و بازيگران آن دستهايشان را رو نكردهاند تا مشخص شود پشت پرده چه لابيها و زدوبندهايي درباره صدها ثبتاختراع رخ داده است. به گمانم در آينده ثبتاختراعهاي SDN و فناوريهاي مشابه محل مناقشه شركتهاي شبكهاي خواهد بود و به همين دلیل است كه بزرگاني مانند مايكروسافت، آيبيام، اينتل، سيسكو، بيگسوييچنتوركز، گوگل، وياموير و غيره سعي دارند محصولات خاص خودشان را ارائه بدهند و زياد به محصولات شركتهاي ديگر روي خوش نشان نميدهند و از راهكارهاي تركيبي استقبال نميكنند.
آنها همچنین، تلاش میکنند فناوري و استاندارد خود را به بازار تحمیل كنند و به نوعي رهبر باشند و ديگران در پيشان راه بيفتند. باز هم به همين دليل است كه بازار SDN بسيار گسترده و متنوع است و تكليف مصرفكننده روشن نيست كه بايد از كدام محصول و استاندارد و فناوري استفاده كند و كداميك با ديگري سازگار يا ناسازگار است.
در چند سال آينده كه اين فناوري كاربرديتر شود، برخي شركتها با ارائه محصول و راهكار و برخي ديگر با ارائه ثبتاختراعها و حق مالكيتها درآمدزايي ميكنند.
گاهي اوقات هم ثبتاختراعهاي يك شركت بيشتر از سهام يا محصولات و فناوريهايش ارزش مييابد. خريد موتورولا توسط گوگل يا نوكيا توسط مايكروسافت يا لينكسيس توسط بلكين را بايد در اين گروه طبقهبندي كرد. خلاصه، بازار سياه ثبتاختراع براي خودش داستانهاي جذابي دارد.
با گفتن اين مقدمه ميخواهم به سراغ شركت سيسكو بروم و اتفاقي كه برايش در يك هفته افتاد. سيسكو طي يك هفته با سه چالش ثبت اختراعي روبهرو شد كه توانست آنها را حلوفصل كند. چالش اول گوگل بود. برخي از اختراعات ثبت شده و مالكيت فناوريها و محصولات و ابتكارهايي كه سيسكو در راهكارها و محصولاتش استفاده كرده بود، متعلق به شركت گوگل بود. سيسكو قبل از اينكه كار به دعوا و شكايت بكشد با گوگل توافق كرد و جزء فهرست شركتهايي قرار گرفت كه ميتواند از اين اختراعها استفاده كند؛ البته تا ده سال.
چالش بعدي سيسكو تعامل با شركت سامسونگ بود. ساسونگ نيز با سيسكو روي برخي اختراعات ثبت شده توافق كرد و اينگونه خیال شركت سيسكو راحت شد. چالش سوم کنار آمدن سيسكو با شركت Innovatio IP بود. اين شركت در حوزه شبكههاي راديويي و وايفاي اختراعهای ثبت شدهای دارد كه سيسكو بدون اجازه از آنها استفاده كرده است. اين شركت با دريافت 13 ميليون دلار رضايت داد سيسكو از اين اختراعها استفاده كند. هر سه اين حلوفصلهاي ثبتاختراعي براي سيسكو در يك هفته رخ داد. گويا وكلاي اين شركت با رصد كردن بازار و آينده حس كردند ممكن است از جانب ثبتاختراعهاي رعايت نشده به مشكل بربخورند؛ بنابراين، زود دست به كار شده و با شركتهاي طرف مقابل به توافق رسيدند.
وقتي كه داشتم اين خبرها را ميخواندم و دلايل تکاپوی این روزها سيسكو را تجزيه و تحليل ميكردم به يك نكته جالب ديگر هم برخوردم. سيسكو طي سالهاي 2012 و 2013 وقتي بازار SDN حسابي گرم شد و همه شركتهاي شبكهاي دم از SDN زدند، به سرعت دست به كار شد و چندين و چند شركت استارتآپ SDN را خريد؛ استارتآپهايي كه دو الي سه سالي بود داشتند روي محصولات و فناوريهاي SDN كار ميكردند. در آن زمان برايم سؤال بود كه شركت بزرگی مانند سيسكو با آن محصولات و راهكارهاي قدرتمندش چه نيازي به خريد شركتهاي استارتآپي دارد كه كلاً به تعداد انگشت دست كارمند دارند و فقط روي يك سوئيچ قابل برنامهريزي يا يك پروتكل ساده شبكه متمركز شدهاند. احتمالاً سيسكو بيشتر از اين كه به فناوري يا محصول و سابقه و نيروي متخصص اين شركتها نياز داشته، به اختراعهاي ثبت شده آنها نياز دارد چون به خوبي از آينده بازار مطلع است و ميداند اگر بيگدار به آب بزند و بدون برنامه شروع به توسعه محصولات مبتني بر SDN کند؛ بعد از چند سال گرفتار شكايتهاي ثبتاختراعي خواهد شد. حتي با وجودي كه سيسكو اين شركتها را خريده است و با پيشگامان SDN مانند وياموير و بيگسوييچنتوركز همكاريها و مشاركتهايي دارد اما باز هم پيشبيني ميشود وكلاي آن بايد در بازار راه بيفتند و براي متقاعد ساختن چند شركت بزرگ دست به جيب شوند. SDN حوزهاي است كه هنوز به بار ننشسته و بازيگران آن دستهايشان را رو نكردهاند تا مشخص شود پشت پرده چه لابيها و زدوبندهايي درباره صدها ثبتاختراع رخ داده است. به گمانم در آينده ثبتاختراعهاي SDN و فناوريهاي مشابه محل مناقشه شركتهاي شبكهاي خواهد بود و به همين دلیل است كه بزرگاني مانند مايكروسافت، آيبيام، اينتل، سيسكو، بيگسوييچنتوركز، گوگل، وياموير و غيره سعي دارند محصولات خاص خودشان را ارائه بدهند و زياد به محصولات شركتهاي ديگر روي خوش نشان نميدهند و از راهكارهاي تركيبي استقبال نميكنند.
آنها همچنین، تلاش میکنند فناوري و استاندارد خود را به بازار تحمیل كنند و به نوعي رهبر باشند و ديگران در پيشان راه بيفتند. باز هم به همين دليل است كه بازار SDN بسيار گسترده و متنوع است و تكليف مصرفكننده روشن نيست كه بايد از كدام محصول و استاندارد و فناوري استفاده كند و كداميك با ديگري سازگار يا ناسازگار است.
در چند سال آينده كه اين فناوري كاربرديتر شود، برخي شركتها با ارائه محصول و راهكار و برخي ديگر با ارائه ثبتاختراعها و حق مالكيتها درآمدزايي ميكنند.